معنی ارسباران فعلی
حل جدول
لغت نامه دهخدا
ارسباران. [اَ رَس ْ] (اِخ) نام جدید بخشی است در شمال آذربایجان، استان سیم که شاخه های رود ارس از آن جاری شده به ارس میریزند و آنرا پیشتر قراجه داغ میگفتند.
فعلی
فعلی. [ف ِ] (ص نسبی) منسوب به فعل. (فرهنگ فارسی معین). || کنونی. (یادداشت مؤلف). || مقابل انفعالی. (یادداشت مؤلف). || بالفعل. مقابل بالقوه. (یادداشت مؤلف).
فرهنگ فارسی هوشیار
پویه ای، کنونی (صفت) منسوب به فعل مربوط به فعل، کنونی: کارهای فعلی.
فرهنگ عمید
کنونی،
(ادبی) در دستور زبان، دارای فعل،
فرهنگ واژههای فارسی سره
کنونی
کلمات بیگانه به فارسی
کنونی
مترادف و متضاد زبان فارسی
جاری، حالیه، کنونی،
(متضاد) بعدی، قبلی
عربی به فارسی
واقعی , حقیقی
فرهنگ معین
(ص نسب.) منسوب به فعل، (ق.) کنونی، مربوط به حال. [خوانش: (فِ عْ) [ع.]]
فارسی به عربی
جدا، شفوی
فارسی به آلمانی
Sehr
معادل ابجد
705